جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

نویسندگان "پنهان" ونوشته های امضا شده


نویسندگان "پنهان" ونوشته های امضا شده
تکرار یک سناریوی کمیک

در پی اعلام علنی اختلافات سیاسی ما اعضای حزب کمونیست ایران و کومله با "خط رهبری" در قالب چند اطلاعیه تنی چند از اعضای این "خط رهبری" مأموریت یافتند با چند نوشته فضای سیاسی که ما منتقدین کمونیست گشوده بودیم ومیخواستیم در این فضا، همانطور که در اطلاعیه ها به آن اشاره کرده ایم رفیقانه و سیاسی اختلافات خودمان را پیش ببریم، فضای سیاسی موجود را به میدان افتضاحات ولجن پراکنی علیه مخالفین در فضای مجازی تبدیل کردن. این نوشته ها که در سایتها نیز موجود و در معرض دید هر ناظرسیاسی میباشد، به طور قطع مهر تاییدی بر نظرات ما مبنی بر بی ربطی "خط رهبری" با کمونیسم و طبقه کارگر است. از سویی دیگر این بازگشایی قاموس ها و ادبیات مستهجن "خط رهبری" برای هجوم بردن به رفقای منتقد صفوف خود که پیش پای جمعی از اعضایش گذاشته مقاربت عجیبی با هجوم های صف شکن استالینیسم در قلع و قمع رفقای منتقد خود داشت اما انگار فعلا زمان حذف تشکیلاتی است و فردای هم دارد. پراتیک استالینیستی که که دهه هاست بورژواها دشمنان قسم خورده طبقه کارگر میخواهند برای بد نام کردن و خدشه دار کردن سیمای کمونیسم علیه ما بکار ببندند. پس میشود گفت این تکرار تاریخ را کمونیزم بورژوایی به اسم کمونیسم میخواهد تراژدی تلخی از آن بسازد.
تفاوتی که میشه میان این دو دوره قائل بود شکل بهره برداری و فراهم نمودن امکاناتی است که امروزه افسار گسیخته تر میتواند با پیشرفت تکنولوژی بمباران افکار عمومی و سمپاشی کردن سریع تر در شعاع و ابعاد وسیعتر در این سیستم ترور شخصیت بکار گرفته شود. اما این حالت متعارف شده دیگر بی شک قبل از نشان دادن هر کنشی از سوی طرف مقابل خنثی کننده آن بالا رفتن شعور سیاسی و تشخیص فردی و جمعی جوامع است که دیر یا زود پرده از چهره اش بر میدارد.ادبیات سیاسی این خط حاکم سعی در مسموم کردن فضای بحث سیاسی، دروغ پردازی و قلم فرسایی در حوزه تخصص خودشان همانا هتاکی است. کمک جستن از دبیرخانه کومله و استفاده از پرونده و بیوگرافی شخصی اعضا و دادن کد بجای جواب به یک نقد جدی از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش کمونیستی تنها گوشه هایی از نمودهای بارز بی ربطی "خط رهبری" کومله و حکا حتی در بحث سیاسی است. این ادبیات و سبک و سیاق نوشتن و بررسی مسائل تنها از یک خط و جهت سیاسی شناخته شده برمیخیزد که آدم را یاد انشقاقات و روند تکثیر سازمان زحمتکشان و انشعابات درون حزب دمکراتیها میاندازد که در اوج اختلافاتشان تا کجا پیش رفتند. البته این ادبیات اشتهایی فراتر از این حریم دارد. این همان خط سیاسی است که در دوران اختلاف سیاسی فراکسیون کمونیسم کارگری نیز در بیرون جلسات به شانتاژ و شخصیت شکنی میپرداخت و در جلسات سیاسی لالمونی میگرفت. در جلسات سیاسی هنگام طرح اختلافات هیچ جوابی در چنته نداشت و بیرون جلسات به فرمان این "خط رهبری" به انگ و برچسب زنی میپردازد و هنگام علنی شدن اختلافات تا افتادن آبها از آسیاب عزلت نشین خانه کارگرپناهی و کمونیست پناهی میشود و مئموریت توضیح "واقعیات" را با امضای اعضایش به عهده میگیرد.
این جمع از اعضاء هر چند نباید زیاد مورد موآخذه وسرزنش قرار گیرد که همچون روبوت تنها آنقدر در بیان نظراتشان آزاد هستند که آن برنامه ای که بر رویشان اجرا شده را به انجام رسانند، اما باید پرسید که برچسبهایی همچون "اینها با این مواضع کمونیست کارگری و حکمتیست" هستند به چه دلیلی بود؟ از جلسات مکرر سیاسی درون تشکیلات و ارگانی که چند سال قبل استارت آنرا زدیم صرفنظر کنیم که در مورد راست روی خط رهبری در جنبش کارگری و جنبش رهایی زنان و جنبش دانشجویی با اعضا و یکایک عضو کمیته مرکزی کومله وارد مباحث و مناقشه نظری شده ایم و از جانب منتقدین خط رهبری جوابی کوبنده گرفت. برچسبهای صلاح مازوجی در سمیناری قبل از شروع کنگره 10 حزب و کنگره 14 کومله در جواب به نقدهای رفیق حامد محمدی و نگارنده این نوشته که گویا نظرات آنها دیدگاههای منصور حکمت است و آوردن عبارات "ما نزدیک بیست سال است آنها را تدقیق " کرده ایم و همچنین برچسبهای ر.ابراهیم علیزاده در کنگره 10 حزب کمونیست ایران به شخص من از نمایندگان کنگره حزب و کومله در جواب به کدام دیدگاه مخالف این "خط رهبری" بود؟ یا شاید میخواهید تلویحا بگویید که دلیل این واکنش تیک عصبی به جامانده از بیست سال پیش است که هرازگاهی بدلیل هراس از شبح منصور حکمت و اختلالات روانی بوجود میاید؟ مگر میشود کسی هیچ نظر سیاسی نداشته باشد و برچسب سیاسی بخورد؟! آیا در ارائه گزارش سیاسی کنگره 10 حزب از تعیین دستمزد برای کارخانگی برای زنان صحبت نشد و با فاکتور آوردن از آثار انگلس نگفتم که این دیدگاه و متدولوژی مسلط براین گزارش به مارکسیسم بی ربط است؟ میشود زحمت بکشید و بگویید که این تظاهر آشکار شما که مدافع منافع طبقه کارگر هستید معلوم کنید به بالابردن دستمزد طبقه کارگر مرتبط است یا کم کردن ساعت کار؟! آیا حتی اعضای زن در این کنگره در مقابل این حکم اسلامی و بی ربط به مارکسیسم لام تا کام صحبت کردند؟ آیا جمع همیشه خاموش از اعضاء "خط رهبری" در این کنگره خوابیده بودند یا حال بخود آمده و از ترس اخراج نشدن در "شکل دیگرش"، باید فرامین رهبری را جهت گذاشتن امضا در پای نوشته هایشان را اجرا کنند؟

یکی با ادبیات جامعه شناسانه بورژوایی که پای نوشته ای را امضا کرده میگوید "منتقدین کمونیست درهیچ جلسه ای اختلافات خودشان را اعلام نکرده اند یا درخواست جلسه جهت روشن کردن نظرات سیاسی خودشان را نکرده اند". یا اینکه "اگر کسی برنامه و اساسنامه این حزب را قبول نداشته باشد چرا در درون ما باشد" و یکی دیگر میگوید: " که اینها از سازمان زحمتکشان به حکا و کومله پیوستند." بنظر میاید امضاکننده این نوشته خودش هم می داند این ادعاها مضحکه ای بیش نیست. درجواب اینها که دست و پای خودشان را گم کرده اند این جمله لنین خیلی صدق میکند که میگوید، گاها سفاهت خورده بورژوازی گل میکند و چیزی میگوید که به ضرر خودش تمام میشود. خوب اولا اگر ما گفته ایم یا اینکه نوشته ایم برنامه و اساسنامه را قبول نداریم پس حتما اختلافات خودمان را کاملا بیان کرده و همه چیز برای هردو طرف محرز است. یک بار دیگر دروغ گویی و اخلاقیات خوردبورژوایی شما مثل دم خروس بیرون زده است که میگویید شما چیزی نگفته اید دراین صورت هر ناظر آگاهی میپرسد پس چرا ادعا میکنند که در هیچ جلسه ای اختلافات خود را بیان نکرده اند و اگر چیزی نگفته اند دلیل اخراج از عضویت آنها چیست؟ یا اگر ملاک اینست تعدادی از منتقدین کمونیست از سازمان زحمتکشان به حزب و کومله پیوستند این را نمیشود دستاویز برای خروج از بن بست سیاسی "خط رهبری" علم کرد، باید پرسید چرا این به قول شما اعضای سازمان زحمتکشان که چندین سال در تشکیلات کومله در عراق بودند در ارگانهای تبلیغی مثل رادیو، تلویزیون و اینترنت... و یا مسئول سیاسی گردان بودند؟ یا اگر پیوستن از حزبی به حکا و کومله طبق همین اساسنامه جرم است چرا پیوستن صلاح مازوجی از چریکهای فدایی در بیش از بیست سال پیش تاکنون جرم نیست مگر چریکهای فدایی با سازمان زحمتکشان به لحاظ سیاسی فاصله زیادی دارد؟
چرا این اساسنامه درمورد کوبیدن گرایشات ناسیونالیست که بعد از تاسیس حزب کمونیست ایران در صفوف حکا موجود بود کارایی نداشت و تا این اواخر هم که گروهی دیگر از بازمانده گان مهتدی از این حزب بیرون رفتند به کار گرفته نمیشد اما بزعم رهبری دیگر اساسنامه فاقد اعتبار برای برخورد به این رفقا است؟
ما در اطلاعیه های منتقدین کمونیست اشاره کرده ایم که رفیق ناصر بابامیری از اعضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست به همین درخواست که از جانب ابراهیم علیزاده ارائه دهنده آخرین سمینار تدارک کنگره مبنی بر مکتوب کردن تفاوتها مطرح شد جواب مثبت داد.

میگویند تحمل در برابر انتقاد از کومله و حزب کمونیست ایران از زاویه منافع طبقه کارگر از جانب این "خط رهبری" سنتی جا افتاده است. قبل از هرچیز باید گفت که این کلمه "زاویه طبقه کارگر" سوپاپ اطمینان جهت فرار از هر گونه نقد به این "خط رهبری" است. یعنی در صورت علنی شدن هرگونه نقدی، منتقدین به این صورت مورد خطاب قرار خواهند گرفت که این از زاویه طبقه کارگر نیست تنها به این دلیل چون ابراهیم علیزاده حوصله انشعاب ندارد و تنها راه خفه کردن مخالفین در نطفه علاج است. اگر اقلیت بخواهد اعلام موجودیت کند این معنایش انشعاب است که در رأس همه ابراهیم علیزاده را هراسان کرده باشد؟
یکی میگوید کومله ناسیونالیست نیست و یکی دیگر از نویسندگان میگوید که کومله پاسیو نیست و بلافاصله خود را به اعتصاب عمومی در 23 اردیبهشت سال 88 و 16 مرداد 84 آویزان میکنند و از این و آن نمونه هایی دال بر ناسیونالیست بودن حکا و کومله را میجوید. به نظرم نه تنها دلیل بلکه مدرک هم موجود است. به یک معنی حکا وکومله پاسیو نیست و همین نمونه ها کافی است که عدم پاسیو بودن آن را نشان دهد و رفیق آذر هم بایستی روشنتر اشاره میکرد تا این ابهام در مورد سناریستها و نویسندگان پشت پرده به وجود نیاید. قدمت این کلمات که گفته میشود کومله "اجتماعی" است یا اینکه کومله "نفوذ" دارد و کومله "پاسیو" نیست به اندازه قدمت حزب کمونیست ایران و کومله است. اما جوابش این نیست که کومله نفوذ ندارد یا اینکه کومله اجتماعی و پاسیو نیست. مسئله به این آسانی است. کومله هم نفوذ دارد و اجتماعی است و هم اینکه پاسیو نیست. کومله نفوذ دارد به این معنی که در میان توده ای از مذهبیون و معممین و ماموستاها چون شیخ عزالدینها در شهر و روستها نفوذ داشت و یا میان بخشی از کارگران و اقشار بینابینی شهری و روستاها، بجز یک دوره مشخص که ابتدا با بحث از کنگره یک تا کنگره دو کومله شروع و متعاقبا شکلگیری مباحث حول تاسیس حکا تا اوایل دهه هفتاد( ه.ش) کومله میان کارگرانی با نفوذ است هنوز به دلیل آنکه نتوانسته اند به تشکل و آگاهی پرولتری دست یابند بعضا به زائده سیاستها و تاکیتکهای رفرمیسم بورژوای سراسری و منطقه ای تبدیل شده. اما امروز بیش از پیش در بین دکانداران و قشر خورده بورژوازی شهری. کومله پاسیو نیست اما در فکر سازمان دادن همه باهمی خورده بورژوازی، بورژوا دمکرات و همچنین متوهم کردن طبقه کارگر است. کومله بانفوذ است اما در بین گرایشات راست در بطن جامعه و متوهم کردن دکاندارانی که به قول ابراهیم علیزاده دکان یک نبش دارند و میخواهند به دونبش تبدیلش کنند. کومله میان کارگرانی با نفوذ است هنوز به دلیل آنکه نتوانسته اند به تشکل و آگاهی پرولتری دست یابند به زائده سیاستها و تاکیتکهای رفرمیسم بورژوای سراسری و منطقه ای تبدیل شده. و کومله هم همیشه و کاملا آگاهانه به منفعت گرایش راست درون جنبش کارگری سکوت سیاسی را اختیار کرده. یعنی کومله نقش کنترل و مهمیز زدن برطبقه کارگر را بخصوص ازدهه هشتاد به اینطرف تا حدود زیادی با موفقیت انجام داده. و میرود تا در بخش سراسری توسط حکا نیز هم این کار را در اولویت فعالیت خود قرار دهد. بی جهت نیست رفیق صلاح مازوجی در سمینار تدارک کنگره با اعضای خارج کشور حکا تاکید میکند که حکا "باید تلاش کند تا ابتکار رهبری رفرمیسم درون جنبش کارگری را بعهد بگیرد".
ر. آذر ماجدی یا هرکس دیگری که پاسیفیسم کومله را اینطور میفهمد در بهترین حالت یک اشتباه معرفتی بنظر میاید، و در بدترین حالت از رهبری حکا و کومله هنوز انتظار دارد که در برابر طبقه کارگر نباید پاسیو باشند.

در جایی دیگر از یکی از این نوشته ها که اعضای خاموش امضا کرده اند چیز جالبی نوشته شده است که خالی از لطف نخواهد بود در چند سطری به آن هم بپردازیم در این نوشته امده است که "علاوه بر این از لحاظ مالی هم هر امکانی که احتیاج داشته اند از جمله پول نقدی برای چند ماه نیز به آنان داده شده است" طبق ادعای یکی دیگر از نویسندگان پنهان قرار بود از این سه نفر منتقدین کمونیست دو نفر در خارج کشور و یکی دیگر زمانیکه اسمش پای نوشته منتقدین آمده که در راه سفر به خارج کشور و احتمالا یونان بوده باشد یا شاید هم بدون هماهنگی این دو نویسنده پنهان به چیزی اشاره میکنند که ما از آن خبر نداریم. به هر رو هیچ یک از منتقدین کمونیست هیچ پولی از کسی دریافت نکرده اند و این تنها همان جلد انسانیت کمونیستی است که برای معماری ناشیانه افکار عمومی به کاربسته اند.
حزب ابزار طبقه کارگر برای پیشبرد امرمبارزه طبقاتی و آشتی ناپذیر با نظام سرمایه داری است اما در حکا و کومله اعضا ابزار دست "خط رهبری" جهت پیشبرد وظیفه خطیر شخصی خود میباشند که حتی از امضای آنها در پای این نوشته ها نیز از آن استفاده میکنند به این خاطر اگر در این هزیان گوییها چیزی از دستشان دررفت به حساب این اعضای خاموش نوشته شود. به این دو خط از یکی از این نوشته ها توجه کنید که این "درافزوده" به کجای مارکسیسم مرتبط است. از یکطرف در این نوشته نویسندهای "پنهان" ما میگویند که "اولا جدایی در هر حزب و جریانی یک امر عادی و طبیعی است و روند تغییر اندیشه و باورهای انسانها هم ناشی از محیطی است که تفکر آنان را شکل می دهد" و از طرفی دیگر مقداری پایینتر این نویسنده شجاع که برای پیشبرد "مبارزه با نظام سرمایه" از امضای اعضایش مایه میگذارد و قیمت پرداخت میکند و "نفوذ خط رهبری" را در نه تنها کردستان که در سطح سراسری البته هم معلوم نکرده که سراسر ایران یا جهان و هم اینکه معلوم نکرده که این نفوذ در کدام قشر یا طبقه است که به رخ دیگران میکشد "درافزوده ای" دیگر به مارکسیسم دارد و میگوید که "اما فراموش نکنید که سرفصل ننگین انشعاب تشکیلات شکن و دشمن شادکن سال 91 هیچگاه دوباره تکرار نخواهد شد...". این دیگر به مانند تردستی میماند لطف کنید برای همه روشن کنید که بلاخره عادی است یا نمیگذارید تکرار شود؟؟!!
در نوشته ای دیگر در همان راستا در جواب به رفیق آذر ماجدی که به کتاب سوزان اشاره کرده امده است که نوشته های رفیق منصور حکمت هم برروی سایتها است و هم اینکه برنامه ای در رادیوی "خط رهبری" به نام تاریخ حکا به روایت اسناد موجود است که نوشته هایی از منصور حکمت و مهتدی خوانده میشود که این نوشته ها گویا آزاد و بدون سانسور در اختیار همه میباشد. اولا باید گفت که ما منتقدین کمونیست که طی این مدت در تشکیلات حکا و کومله بودیم شاهد سوزاندن کتاب یا نوشته ای از رفیق منصور حکمت نبوده ایم، اما خواندن آثار باارزش و مارکسیستی منصورحکمت توسط شگردهایی که ما اسم آن را فشارهای نرافزاری گذاشته بودیم را تقبیح میکردند. مثلاعضو کمیته مرکزی کومله و حکا که بحث تئوریک را به بحثهای درون قهوه خانه تشبیه میکرد و این گفته از تلویزیون کومله پخش شده است در جلسات میگفت که خواندن هرکتابی آزاد است، من خودم کتابهای خمینی را نیز خوانده ام شما هم میتوانید کتاب منصور حکمت رانیز بخوانید. یعنی در واقع به این صورت خواندن آثار منصور حکمت که سرنوشت چپ ایران را معلوم کرد آزاد بود.
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری
سمکونوری
November 201020

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه


جوابیه از سوی : هیئت تحریریه منتقدین کمونیست

به : کميته تشکيلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران
باسلام
نامه شما به تاریخ 1نوامبر ۲۰۱۰ در ارتباط با اخراج از عضویت(بخوانید تصفیه منتقدین) رفقا سمکونوری و ناصربابامیری را دریافت کردیم و در این خصوص لازم دانستیم الف ـ دو اصل اساسی، و ب ـ چند نکته را به استحضار شما رفقای کميته تشکيلات خارج از کشور حکا برسانیم.
الف ـ دو اصل مهم را ضروری دیدیم در اساسنامه حزب کمونیست ایران که باید همه ما اعضاء ـ اعم از رهبری حزب کمونیست ایران ـ از آن تبعیت کنیم اینجا یاد آور شویم.
اصل یکم : اساسنامه حکا در اولین پراگرافش آمده : کنگره دوم حزب کمونيست ايران اصلاح اساسنامه پيشين و تدوين متن جديد را به کميته مرکزی منتخب اين کنگره واگذار کرد. اين متن جديدمیبايست بر مبنای جهت گيری های خود اين کنگره تهيه شده و به رای عموم اعضای حزب گذاشته شود، کميته مرکزی حزب پس از انتخاب کميسيونهای لازم و بررسی اصلاحيه های رسيده از طرف اعضای حزب، در پلنوم هشتم (سومين پلنوم کميته مرکزی منتخب کنگره دوم) طرح اساسنامه جديد را باتفاق آرا تصويب کرده و انتشار داد وپس از حدود 3 ماه که برای مطالعه و بررسی اعضای حزب در نطر گرفته شده بود. آنرا به رای گيری از کليه اعضای حزب گذاشت. نتايج اين همه پرسی در پلنوم نهم کميته مرکزی بتاريخ نيمه اول تيرماه سال جاری ارائه شد و نظر باينکه 93 درصد از اعضای قطعی که تا تاريخ تشکيل اين نشست آرايشان به دست کميته مرکزی رسيده بود، تماما به کليت اساسنامه رای موافق داده بودند...» خط تاکیدها از سوی ماست.
آیا این اساسنامه بر مبنای کدام جهت گیری و در راستای تحقق چه اهدافی تدوین شده این در برنامه حزب کمونیست ایران آمده. و با مبنا قرار دادن برنامه حکا رهبری کنونی لااقل در فاصله کنگره های نوهم و دهم جهت گیری اش عکس آنرا به ثبوت رسانده.
اصل دوم: در اساسنامه فصل اول-تعريف و اهداف حزب.ماده اول تصریح کرده:حزب کمونيست ايران تشکل کمونيستی طبقه کارگر ايران برای سازماندهی و تحقق امر انقلاب اجتماعی سوسياليستی است. مبانی اعتقادی و اهداف حزب در برنامه حزب کمونيست ايران بيان شده است.
اتفاقا ما منتقدین کمونیست دقیقا به باورمندی کامل به این دو اصل پایه ای و با فوکوس کردن روی اهداف و استراتژی در برنامه حزب کمونیست ایران چون خواستیم وفادار بمانیم، این پروسه نقد خط رهبری را شروع کرده ایم. بنا به جهتگیری که کنگره دوم حزب کمونیست ایران اساسنامه اصلاحیه را به تصویب رسانده و ما هم بر اجرای آن پای میفشاریم ما را ملزم نمود تا با ترمز کردن ایستی به رهبری داده باشیم که از جهتگیری و استراتژی و برنامه حزب کمونیست ایران فاصله گرفته! شروع این حرکت مهم پروسه انتقادی به خط رهبری برای ما فلسفه وجودیش از همینجا مایه میگیرد.
فصل پنجم اساسنامه هم رهبری را در ماده 17 ملزم نموده که مسئول اجرا و پیشبرد مصوبات کنگره هاست.
حال بر این اساس خط رهبری است که موازین را زیر پا گذاشته و باوجود اینکه نشان داده فاقد صلاحیت پشتوانه قرار دادن اساسنامه ای است، میخواهد برای حذف منتقدین خود بشکلی نامشروع اساسنامه را مستمسکی جهت به کرسی نشاندن خط مسلط خود بکار بگیرد.
ما بنا به اعتباری که برای برنامه و اساسنامه حزب کمونیست ایران و انکشاف دادن آن قائل هستیم در برابر این اعمال نظر به منتقدین کمونیست هر چند محکم جلو شما ایستاده ایم اما به هیچ وجه از موازین تشکیلاتی به ذره تخطی نکرده ایم.
ب ـ نکاتی هم مبنی بر اینکه ما منتقدین خط رهبری از موازین حزبی بطور کامل تبعیت کرده ایم:
نخست اینکه به استناد به بند 5 از ماده 2 از فصل 2 یعنی اصول تشکیلاتی حزب « محفوظ بودن حق اقلیت هر سازمان حزبی برای آنکه همه اعضای آن سازمان را از نظر و اختلافات خود با اکثریت مطلع نماید».
جدا از دیگر جلسات سیاسی در داخل توده تشکیلات در یکسال گذشته چهار سمینار در تشکیلات خارج از کشور از سوی کمسیون تدارک کنگره 10 برای کل اعضای حزب کمونیست ایران ترتیب داده شد. ما هر چند مباحث تقابلات خود را قبلا هم در سطوحی در جلسات و ارگانها بیان کرده بودیم، اما با توجه به جایگاه ویژه تر این سیمینارها خود را بیشتر آماده کردیم تا تفاوتها در سطحی دیگر و کنکرت تر فرموله نمائیم و مانع از خیز رفرمیستی خط رهبری شویم. اولین سمینار در تشکیلات خارج از کشور حکا از سوی کمسیون برای رفیق صلاح مازوجی دبیر هیئت اجرائی حزب کمونیست ایران ترتیب داده شد. بحث تقابل نظری با رفیق صلاح از سوی رفیق ناصر بابامیری در همین سمینار از سر گرفته شد. پس از ابراز نظر سیاسی ایشان و بیان اختلافات بجای اینکه مناقشه نظری در جهت اصولی و مترقی هدایت شود، از سوی رفقای خط رهبری تقابلات رفیق ناصر بیشتر با انگ و برچسب جواب گرفت تا با این حربه منتقدین خط مسلط را بتوانند به عقب نشینی وادارند. دقیقا در همین جلسه بود که همانطور که نامه کمیته تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران هم اذعان نموده :« در يکى از سمينارها رفيق محمد نبوى عضو کميته تشکيلات خارج کشور به رفيق ناصر پيشنهاد کرد طى برگزارى جلسات حزبى نظراتش را با اعضاى حزب در ميان بگذارد و تشکيلات خارج با کمال ميل حاظر است اين جلسات را ترتيب دهد». رفیق ناصر در همین سمینار علنا اعلام نمود که از تدارک چنین جلسه ای با کمال میل استقبال میکند. سی دی آن بقول خودتان موجود است لطفا یکبار دیگر آنرا گوش کنید. متأسفانه کمسیون استقبالی که از پیشنهاد خودش نیز بعمل آمده بود را به باد فراموشی سپرد. پس از این جلسه هم ر. ناصر دو سیمینار دیگر تدارک کنگره 10 حزب را با به چالش کشیدن خط رهبری بمنظور بسط و تداوم پروسه انتقادی فعالانه شرکت جسته. نهایتا در آخرین جلسه تدارک کنگره هم که از سوی رفیق ابراهیم علیزاده ارائه گردید رفیق ناصر تقابلات و تفاوتها با بحث رفیق ابراهیم را آنگونه که در اطلاعیه شماره یک منتقدین کمونیست هم آمده بود حول این خطوط محوری:
1.تبیین ما از اوضاع سیاسی ایران و منطقه و جهان
2.ترسیم چشم انداز ما برای اوضاع پیشرو و آتی
3. مبانی تاکتیکی ما در سیاستها
...
با "خط رهبری" حکا نیز پیشبرده . اما وقتی رفیق ابراهیم هم نخواست براین تفاوتهای نظری صحه بگذارد، سعی کرد با شگردهای شناخته شده و کلی گویی در پاسخگویی نیم ساعته و نهایتا منتسب کردن بحث ر.ناصر به بحثهای گذشته کمونیسم کارگری چنین وانمود کرده: " تا جایی که من از بحث ناصر متوجه شدم ایشان با حزب کمونیست ایران مخالفت دارد!" و با این القاب از یک دیالوگ رفیقانه سیاسی شانه بالا انداخت. در واقع با صحبتهایش هژمونی خود برای مسدود نمودن دیالوگ به روی ایشان را نشان داد. و همانگونه که نامه حکا هم اذعان داشته رفیق ابراهیم سخن آخر پیشنهاد کرده تا رفیق ناصر تفاوتهای نظری خود با رهبری را مکتوب کند.(سی دی این سمینار هم حتما موجود است)
در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله از سوی ر. صلاح جلسه ای ارائه داده میشود که از سوی جمعی از رفقای منتقدین کمونیست از جمله رفقا سمکو نوری، حامد محمدی و جمعی دیگر با تقابل جدی نظری روبرو میشود. اما متأسفانه جلسه در آنجا هم از سوی رهبری با همین فضای دیالوگ تشکیلات خارج از کشور روبرو میشود و بزعم خویش با این متد میشود روی مباحث منتقدین سرپوش بگذارد و آنرا فیصله یافته قلمداد کند.
و حتی در بالاترین مرجع حزب کمونیست ایران که کنگره است از سوی رفیق سمکو که همچون نماینده به کنگره 10 حزب کمونیست ایران راه یافته بود، تفاوتهای نظری را با "خط رهبری" با محدودیت زمانی که برای ایشان قائل شده بودند ارائه گردیده.

به این صورت در حد مقدورات، اکثریت اعضای حزب از تقابلات نظری ما به صورت شفاهی مطلع بوده، و در نامه شما رفقای کميته تشکيلات خارج از کشورحکا هم به آن اذعان شده است شکل پروسه شفاهی آن را طی کرده و اکثریت اعضای تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومله از شکل شفاهی اختلافات نظری منتقدین کمونیست به "خط رهبری" که فایلهای صوتی آنها نیز موجود است باخبر شده اند.
در نامه آوردید : رفيق مسول سايت حزب، طى ياداشتى به آدرس فرستنده مطلب اعلام ميکند، که به دو دليل نميتواند مطلب را در سايت درج نمايد و در انظار عموم قرار دهد : « اول بدليل اينکه هيچ فرد حقيقى پاى اين اعلام موجوديت را امضا نکرده است ؛ دوم اينکه اعلام موجوديت يک اقليت تشکيلاتى بايد از کانال تشکيلاتى بگذرد. »
اما ما طی نامه ای با امضای ناصر بابامیری و سمکو نوری از اعضای حزب کمونیست ایران اطلاعیه را برای کمیته تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران و سایتها ارسال کردیم. اظهارات شما در این بخش از نامه هم اصل و اساس ندارد. اگر شما حاضر به پاسخگویی نبودید، باز این کمیته خارج از کشور است که از وظایف اش تخطی کرده نه ما.
اذعان کرده اید چرا آنرا برای سایت داخلی اعضاء نفرستادید تا کلیه اعضاء از نظراتتان بشکل مکتوب هم واقف باشد؟ لااقل سه سال است این سایت برای اعضاء وجود مادی نداشته تا عضوی به آن دسترسی پیدا کند! اینرا میشود سایت داخلی اعضاء اسم گذاشت؟ این سایت تنها شکلی فرمال بود و صرفا مصارف کوتاه مدت برای رهبری تشکیلات را در برداشت.
ماده 5 از فصل دوم اساسنامه حزب کمونیست ایران که شما چون یکی از موارد صدور حکم اخراج رفقا به آن استناد کرده اید در مورد ایشان صدق نمیکند . چون ما تا حدی که تشکیلات فراخوانش توانسته اعضاء را برای مباحث تدارک کنگره جمع کند همانطور که قبلا اشاره کردیم در دو بخش علنی تشکیلات با حضور رهبری و اعضاء چه در خارج از کشور و چه در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله در فاصله دو کنگره 9 و 10 حزب تا حدود زیادی پیش برده ایم.
در نامه کمیته تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران باز با مراجعه به اساسنامه ماده 19 از فصل 6 را دستاویزی جهت صدور حکم خود میکند. ماده 19 از فصل 6 اساسنامه از قرار معلوم تا جایی که به قبل از درج علنی اطلاعیه بر میگردد حاکی از آنست که رفقا سمکو و ناصر شرایط مندرج در ماده 19 از فصل 6 اساسنامه ای را داشته اند، اما بزعم کمیته تشکیلات خارج کشور حکا اکنون چون ایشان منتقد خط رهبری هستند چنین نتیجه میگیرد که نقد رهبری یعنی تبعیت نکردن از برنامه حزب و رفقا را فاقد شرایط پیشین قلمداد میکند! و آنوقت بر مبنای این منطق و استدلال نادرست اساسنامه را ضامن و پشتوانه اجرائی حکم اخراج دو نفر از اعضاء قرار میدهد. اما چون مباحث ما منتقدین کمونیست بر فصل یک و ماده یک اساسنامه حزب کمونیست ایران پای میفشارد شما را ذیحق نمبینیم که با از محتوی تهی کردن فصل یک اساسنامه که تمام حق و حقوق اساسنامه ای برای پیشبرد و تحقق آن در نظر گرفته شده در مورد ما مرتکب چنین خطای بزرگی شوید.
دوم آنکه این اطلاعیه کلیات پروسه تقابلات ما منتقدین به "خط رهبری" را عنوان کرده که مباحث جدی نظری چندین سمینار بزرگ تشکیلاتی را پشت سر گذاشته. اساسنامه به شما اکثریت و ما اقلیت موازینی را مقرر کرده که باید مناسباتی در راستای پیشبرد جهتگیریها و برنامه حزب کمونیست ایران آنگونه که این سند نشان میدهد ناظر بر انسجام تشکیلاتی ما باشد. و جایی در اساسنامه قید نشده اگر اکثریت اهداف، استراتژی، برنامه حکا را کنار نهاد و تغییر ریل داد اقلیت باید از اکثریت تبعیت کند. ما وقتی بعد از انجام پروسه شفاهی انتقادات از ارگانهای مربوط جهت درج نظراتمان درخواست نمودیم اما از جواب داد به آن سر باز زدند، میتواند بر اساس موازین اساسنامه ای که شما ناقض آن گشتی شکل اعلام موجودیت اقلیت در درون تشکیلات حزب کمونیست ایران را به خود بگیرد.
سوم: نظر به اینکه رهبری حزب کمونیست ایران جهت آماده کردن گزارش سیاسی کنگره به صورت مکتوب بیش از 3 سال وقت در اختیار داشته لذا مکتوب کردن اختلافات سیاسی و نظری ما منتقدین کمونیست به "خط رهبری" حکا نیز به زمان نیاز دارد. ما نیز سعی خواهیم کرد تا مهیا شدن سند تکمیلی مانیفست حزب کمونیست(اقلیت)، تا جایی که در اطلاعیه ها و مقالات بگنجد، روی جزئیات سه سر تیتر عنوان شده در اطلاعیه شماره 1 که تفاوت های استراتیژیکی، سیاسی، تاکتیکی و سبک کار ما با "خط رهبری" حزب و کومله را بیان میکند، خم شویم.
مورد اخراج( حذف تشکیلاتی)حامد محمدی آنچه شما تحت عنوان عضوگیری از خارج تشکیلات اسم گذاری کرده اید هم از همین کانال نقض اساسنامه ای گذشته:
با استناد به ماده بیست و پنجم فصل هفت، کمیته مرکزی تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران میبایست از این اصول مندرج در فصل 7 و ماده 25 که پنج مرحله را برای اخراج به تناسب خطای صورت گرفته تعین شده عدول نکند. بعبارتی دیگر به تناسب تقابل دیدگاهی که با خط رهبری پیش آمده عمل ننماید و بعدا هم در اطلاعیه ای بنویسد:"همچنین فرد دیگری نیز- حسن طی این مطلب ادعای مشابهی در مورد وی طرح کرده است- بدلیل تخطی و عملکرد خلاف موازین تشکیلاتی اخراج شده است". چرا اگر ایشان بدلیل باورهای کمونیستی و طبقاتی اخراج میگردد آنرا پنهان میکنید؟
ما با اسنتاد به تحقیقات از محل کار روتین رفیق حامد و در پرس و جوی صمیمانه با رفقای همجهت خط رهبری جویای دلیل اخراج رفیق حامد محمدی شدیم همه اذعان داشتند که درست است که ایشان یک خطای معین تشکیلاتی هم کرده، سوای این ایشان با ما اختلاف سیاسی داشت و ما جمعی از اعضا هم از کمیته مرکزی برایش درخواست اخراجی کرده ایم. ایشان بهتر بود برود یک حزبی فعالیت کند که رفرمیستی و چپ سنتی نباشد. از مسئول سیاسی گردان هم سوال کردیم که آیا شما خبر از این داشتید که قبل از حکم اخراج، یکی از موارد توبیخی که در فصل 7 و ماده 25 اساسنامه آمده( ١- تذکر رسمی 2- توبيخ 3- سلب مسئوليت 4- تعليق عضويت 5- اخراج )ابلاغ بشود، ایشان هم اظهار بی اطلاعی کرد. یعنی کلیه نشانه ها حاکی از آن بود که این شکل برخورد تشکیلاتی تنها مستمسکی بوده برای تصفیه کردن منتقدین و الا این موارد اساسنامه نمی بایست نادیده گرفته شود.
در پایان لازم به ذکر است که بگوییم ما منتقدین "خط رهبری" در حکا بر این باور هستیم که از هیچ یک از موازین مندرج در اساسنامه حزب در خصوص شکل و شیوه بیان اختلافات خودمان با "خط رهبری" در حکا تخطی نکرده ایم. لذا اعلام چنین حکمی مبنی بر اخراج از عضویت و حزب کمونیست ایران را برخلاف موازین مندرج در اساسنامه میدانیم. در همین راستا از رفقای کمیته مرکزی میخواهیم حکم صادره از سوی رفقای کميته تشکيلات خارج از کشور حکا را ملغی نماید و موازین اساسنامه برسمیت شناختن اقلیت در درون حزب کمونیست ایران را رعایت کند و با حفظ موازین و پرنسیپهای حزبی امیدواریم فضای رفیقانه و صمیمانه جهت پیشبرد متمدنانه مباحث را تخطئه نکند.

هیئت تحریریه منتقدین کمونیست
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری
نوامبر 2010

احکام صادره تصفیه های تشکیلاتی رهبری حزب کمونیست ایران و کومله را محکوم کنیم!

به استحضار کلیه رفقا و دوستان و افکار عمومی میرساند

همانگونه که در سایتها شاهده آن بوده اید پس از صدور اطلاعیه شماره یک منتقدین کمونیست رفیق شاهو نعمتی هم یکی از رفقا در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله طی نامه ای علنی پیوستن خود به جمع ما منتقدین خط رهبری کومله و حکا را اعلام نمود.
پس از انتشار علنی اطلاعیه ها بشیوه بسیار نامتمدنانه و نارفیقانه فضای اردوگاه مرکزی کومله علیه رفقای ما ملتهب شده. هفته گذشته علنا رفیق شاهو از سوی دبیرخانه کومله بازخواست شده و به ایشان ابلاغ شده: " اعلام پیوستن شما به این جمع از اعضاء خلاف موازین تشکیلاتی بوده و "پلنوم" تصمیم به اخراج شما و جمعی دیگر از اعضاء گرفته ". البته این در حالی است که اولین پلنوم کمیته مرکزی منتخب کنگره دهم حزب کمونیست ایران بتاریخ 19 مرداد 1389 برگزار شده مگر اینکه این پلنوم اضطراری برای این اعلام موجودیت اقلیت تدارک دیده شده باشد! هنوز چون کمیت منتقدین کمونیست برای رهبری معلوم نیست بدون اسم بردن از جمع دیگر این حکم را شفاها به رفیق شاهو اعلام میکند. و بشکلی ضمنی به ایشان توصیه میشود که از اعلام پیوستن خود به منتقدین کمونیست منصرف شود. چون رفیق شاهو از اعضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست بهیچوجه حاضر نبوده از تصمیم سیاسی و آگاهانه خود مبنی بر ملحق شدن به منتقدین کمونیست به ذره عقب نشینی کند، نهایت در تاریخ 3 نوامبردبیرخانه کومله حکم اخراج را به ایشان ابلاغ کرده تا 6 نوامبر باید بمحض تسویه ارگانی اردوگاه را ترک کند.
این در حالیست که ما قبلا در اطلاعیه شماره 2 این اقدامات حذف منتقدین از جمله رفیق حامد محمدی عضو حزب کمونیست ایران را شدیدا محکوم کردیم. و در همین اطلاعیه جو سازیها و شانتازهایی که از سوی رهبری توسط یک سری از اعضا در فیس بوک علیه ما اعضای منتقدین کمونیست و عضو حزب کمونیست ایران دامن زده بود را هشدار دادیم. و در پایان اطلاعیه آمده بود: «بقیه رفقای منتقدین کمونیست در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران که در کردستان عراق بسر می برند نیز بکار روتین حزبی خود مشغول می باشند و کسی از عضویت در حزب کمونیست ایران انصراف نداده است، مگر منبعد تشکیلات بخواهد برای واکنش نشان دادن به اطلاعیه با سنگین تر کردن فضا به بهانه برخورد تشکیلاتی، دست به تصفیه ببرد».
اکنون با صدورحکم اخراج رفیق شاهو نعمتی دبیرخانه کومله علنا یکبار دیگر بر صحت تصفیه مخالفین سایسی خود که ما از پیش طی اطلاعیه ای هشدار داده و آنرا محکوم نمودیم صحه گذاشت. این احکام سنگین حذف به صرف باورهای کمونیستی از سوی رهبری را تنها می توان در باورهای استالینیستی آنها دید و بس. اگر نشان دادن همه جانبه فاصله گرفتن این خط رهبری از برنامه و استراتژی و سیاستهای حزب کمونیست ایران برای ما نیاز به فرصت بیشتری دارد و در یک اطلاعیه نمی گنجد. اما پراتیک رهبری در حذف کردن منتقدین خود که جزو عزم جزم کرده ترین اعضای حزب کمونیست ایران و پیشمرگان کومله برای تحقق اهداف سوسیالیستی بوده و هستند، بارزترنشان میدهد که این رهبری در آینده هم به همین شکل مخالفین "خط مشی خود خوانده اشان" و دیگر کمونیستها را تا جایی که قدرتشان قد بدهد چه در شکل فردی و یا سازمانی و حزبی از میان بر میدارند. ابراهیم علیزاده در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله طی سخنانی در جواب به اعتراض عده ای از همفکران خود که نگران اخراج این رفقا بودند اذعان داشته : «"این نطفه یک انشعاب دیگر از نوع کمونیسم کارگری اما در مقیاسی کوچکتر است و حوصله ندارند برای خود نیرو جمع کند، باید در نطفه اقلیت را به نفع اکثریت خفه کرد"». نقل به مضمون
حال نظر به اینکه طرح بحثهای نظری در تقابل با خط رهبری کومله و حکا با روش نامتمدنانه این رهبری مواجه شده دوستان و رفقا و افکار عمومی می توانند نقش موثری در به نقد کشیدن این حرکت داشته باشند. و نگزارند به این شیوه رهبری کومله و حکا هژمونی تشکیلاتی خود را برای تصفیه درون تشکیلاتی به کار اندازد.
توجه شما را بخصوص به این نکته بیشتر معطوف میداریم رفقای که هم اکنون در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله در صدد اخراج کردنشان هستند، شکی در آن نیست که با این اخراج سازیها، این رفقا با وضعیتی که بهر لحاظ بر کردستان عراق هم حاکم بوده روشن است عواقب ناگوار و پرمخاطره را می تواند برای یکایک آنها بهمراه آورد. افکار عمومی از آن غافل نیست که بارها پس از این تصفیه های سیاسی که از سوی دبیرخانه کومله انجام شده ، در یک هماهنگی اعلام نشده با حکومت اقلیم کردستان به رفقای کمونیست و آزادیخواه در اشکال گوناگون فشار آمده که باید خاک کردستان عراق را ترک کنند. درصورتیکه از هیچ کس این پنهان نیست تعدادی از این رفقا یا از اعضای دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بودند، یا دارای سوابق سیاسی و فعالیت در دیگر جنبشهای اجتماعی بوده و بارها از سوی عاملان رژیم ضدی بشری جمهوری اسلامی تحت تعقیب و پیگرد بودند.
همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب را در سراسر جهان فرا میخوانیم که این عمل بغایت نامسئولانه دبیرخانه کومله را محکوم کنند. خاطرنشان کنید که با این اعمال بیرحامنه علیه منتقدین خود یکبار دیگر نشان میدهید که آنچه را هر روزه چون خواست و مطالبات فی الفور برای مردم آزادیخواه در آنسوی مرز در بوق و کرنا می دمید از آزادی بیان و آزادی قلم...تا رسد به آزادی بی قید و شرط سیاسی که وعده آنرا در فردای حاکمیتتان به مردم میدهید و آنچه را در مورد خطرات جانی و شکنجه و زندان و جهنم بزرگی که به پهنای جامعه، نظام جمهودی اسلامی برای کارگران، دانشجویان، زنان و انسانهای آزاده ساخته ، دیگر زیاد نباید جدی گرفته شود.
در این بیانیه نمی گنجد استدلال کرد که وضعیت بمراتب فلاکتبارتر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای اکثریت مردم مقیم کشورعراق بخصوص طی هفت سالی که از اشغال آن توسط نیروهای نظامی غرب و در راس همه آمریکا میگذرد چقدر شرایط را بر توده های کارگران و مردم زحمتکش در این کشور دهشتناک تر نموده. فقر و بیکاری روزافزون جهت امرار معاش و برخورداری از حداقل رفاهیات زندگی و ده ها پدیده و معضلات بزرگ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که گریبانگیر مردم جامعه عراق شده، میرود تا سناریوی هولناک 2003 را بیشتر در سراشیبی یک سقوط و انفجار اجتماعی قرار دهد . همگی شاهد آن هستیم با اوضاع اسفناک عدم امنیت کار و زندگی که در گوشه و کنار این کشور قحطی زده بر جان و مال مردم چنگ انداخته، هر روزه صدها نفر را در اشکال گوناگون به کام مرگ می سپارد.
در چنین وضعیتی اگر کسانی بخواهند بدون مجوز اقامت در این کشور بمانند، جدا ازینکه نمی توانند کاری برای خود دست و پا کنند بلکه برای منع از دیپورت شدن صدالبته باید به زندگی مخفی رو بیاورند!
دبیرخانه کومله چشم بر همه این واقعیات بسته و با عصای جادوی تصفیه کردن هایش می خواهد چه چیز را ثابت کند؟ غیر از اینست شما در روز روشن مخالفین سیاسی در صفوف خودتان را که در تقابل نظری نتوانستید به آنها جوابگو باشید به حذفشان دست بردید!؟
شما با اینکارتان در شرایطی که جریانات ناسیونالیست کرد بر کرستان عراق برای کمونیستها حکمفرما کرده اند شریک هستید، مابهازای عملی حرکت شما هماهنگی اعلام نشده با حکومت اقلیم کردستان جهت فشار آوردن به این انسانهای مبارز و رزمنده است. . لذا دیپورت کردن بخصوص مبارزین و فعالین کمونیست به ایران از سوی حکومت اقلیم کردستان برای استحکام بخشیدن هر چه بیشتر بند و بست هایش با رژیم جمهوری اسلامی ایران نامحتمل نبوده و خطری است که نباید افکار عمومی از آن غافل بماند. ما از هم اکنون اعلام میداریم که هر اتفاقی که امنیت رفیق شاهو نعمتی و دیگر رفقای منتقدین کمونیست در عراق را با خطر مواجه بسازد دبیرخانه کومله را مسئول اصلی آن می دانیم.


هیئت تحریریه منتقدین کمونیست
4 نوامبر 2010
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری

۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

اطلاعیه شماره(٣)

اطلاعیه شماره(٣) منتقدین کمونیست

با درودهای فراوان

ما منتقدین کمونیست طی این اطلاعیه جای خود دارد از کلیه دست اندر کاران سایتهای اکتبر، آزادی بیان، مبارزان کمونیست، اشترک، گزارشگران، خانه کارگر آزاد و روشنگری بخاطر اینکه ما را برای منعکس نمودن نظراتمان کمک کردن مراتب سپاس و قدر دانی به عمل آوریم. بیگمان این یاری شما عزیزان موجب گردید که ما برای پیشبرد کارهایمان دلگرمی بیشتری پیدا کنیم. دراین فاصله توانستیم وبلاگ رسمی منتقدین کمونیست را دائرکنیم. لینک آنرا اینجا آوردیم تا بازدید کنندگان سایتهای شما از این به بعد از این طریق هم در جریان انتشار بیانیه ها، مقالات و انتقادات ما باشند. آدرسه وبلاگ منتقدین کمونیست:

http://mmc1917.wordpress.com/

معرفی وبلاگ های اعضای وابسته به منتقدین کمونیست
http://communistlabor.blogspot.com/ (منتقد کمونیست)
http://www.laborcommunist.blogspot.com/ (کمونارد)
http://www.komonards.blogspot.com/ ( (مارکسیست ـ لنینیست

برای ارتباط با ما می توانید با این آدرس در تماس باشید: ccummonist@yahoo.com

منتقدین کمونیست
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری 26 اکتبر 2010
***
(برای تنویر افکار عمومی لازم دانستیم که موردی را در پبوست این اطلاعیه اضافه کنیم که ما منتقدین کمونیست تا جایی که مقدور بود تلاش نمودیم تا این اطلاعیه ها در گام اول در سایتهای رسمی حزب کمونیست ایران و کومله درج گردد.
اطلاعیه شماره 1 را مورخه 16.10.2010 طی درخواستی برای رهبری حزب کمونیست ایران و کومله و سایتهای پیام و حزب کمونیست ایران با امضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست ارسال کردیم تا آنرا در سایتها مربوطه درج نمایند. 24 ساعت بعد طی ایمیلی ابراز کرده بودند که امروز صبح یعنی 17 اکتبر برای شما جوابیه ای ارسال کرده ایم، اما این ادعای رهبری مبنی براینکه برای ما جواب فرستادن خلاف واقعیت بود. باوجود این ما 24 ساعت دیگر هم منتظرم ماندیم. متاسفانه رهبری حزب کمونیست ایران و کومله از حق و حقوق مندرج در اساسنامه حزب کمونیست ایران که حق مسلم اعضاء حزب در آن برسمیت شناخته شده است که در صورت تقابل با خط و جهتگریهای رهبری از امکانات کامل برای انعکاس دادن نظرات خویش و درج کردن آن در سایتها و نشریات رسمی همچون اقلیتی برخوردار باشد، عدول کرد. سرانجام ما منتقدین کمونیست برای انتشار علنی بیانیه به دیگر سایتهای غیر حزبی متوسل شدیم).

اطلاعیه شماره (2)

اطلاعیه شماره (2) ی منتقدین کمونیست به “خط رهبری” حزب کمونیست ایران و کومله


بدینوسیله به اطلاع رفقا، دوستان و افکار عمومی می رساند که، بدنبال برخورد غیر مسئولانه دبیرخانه کومله در پاسخگویی به مطلب انتقادی “حسن معارفی پور” و ادعای نادرست این دبیرخانه در مورد اخراج “حامد محمدی” از حزب کمونیست ایران ما “منتقدین کمونیست ” را بر آن داشت تا با انتشار این اطلاعیه واقعیات را در اختیار شما قرار دهیم.
آنچه ضرورت صدور این اطلاعیه را الزامی نمود همانطور که در ابتدا ذکر شد، برخورد غیرمسئولانه دبیرخانه کومله در جواب به نوشته انتقادی حسن معارفی پور می باشد، صرفنظر از اینکه چقدر انتقاد ایشان اصولی باشد. در ابتدا یاد آوری می شود که ما خطای معین حسن معارفی پور را که، برخورد فیزیکی ایشان با یکی دیگر از رفقا بوده است، را بشدت محکوم کرده و بر این باوریم که باید با ایشان برخورد تشکیلاتی گردد. بنابراین اشتباه محرز حسن معارفی نباید دست آویزی گردد برای سرپوش گذاشتن و یا زیر سئوال بردن ایشان برغم واقعیات دیگر که همانا انتقادات سیاسی حسن از تشکیلات حزب کمونیست ایران قبل از اخراج شدن وی گردد. بعلاوه مورد فوق، نامربوط بودن ادعای اخراج رفیق حامد محمدی (عضو حزب کمونیست ایران ) یکی دیگر از دلایل صدور این اطلاعیه می باشد. در اطلاعیه کومله با فاکتور گرفتن از اسم ایشان آمده است که: ” همچنین فرد دیگری نیز- حسن طی این مطلب ادعای مشابهی را در مورد وی طرح کرده است- بدلیل تخطی و عملکرد خلاف موازین تشکیلاتی اخراج شده است.”، ما این ادعای اطلاعیه دبیرخانه کومله را در مورد حامد محمدی( یکی از اعضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست) بسیار نامنصفانه ارزیابی میکنیم. ما نه تنها این حکم سنگین را صرفا دارای بعد تشکیلاتی نمی بینیم، بلکه اگر ایراداتی در عملکرد تشکیلاتی ایشان پیش آمده باشد، آنرا انعکاس سنگینی فضای سیاسی ـ تشکیلاتی ایجاد شده علیه منتقدین کمونیست ارزیابی می کنیم، متاسفانه همچون سنتی جا افتاده و رایج در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله موجود می باشد و تازگی ندارد. خاطرنشان می شود که دبیرخانه کومله بدون هیچ توجهی به سرنوشت این فعالین کمونیست به بهانه های تشکیلاتی به تصفیه آنها دست می زند.
در ادامه به اطلاع میرسانیم اگر چه رهبری حزب کمونیست ایران و کومله تا کنون در قبال صدور اطلاعیه ما سکوت اختیار کرده، اما شانتاژهای براه افتاده در جهت ترک صفوف سایر رفقای منتقدین کمونیست از سوی تعدادی از اعضاء حزب کمونیست ایران -شامل تشکیلات کردستان و اعضای خارج کشور- در واکنش به اطلاعیه ما در فیس بوک را، اظهاراتی کذب اعلام میداریم و آنرا محکوم میکنیم.
در خاتمه، اعلام می داریم که: ناصربابامیری یکی از اعضای حزب کمونیست ایران و از اعضای هیئت تحریریه هم که بیش از یکسال است در آلمان به سر میبرد، بطور مرتب در کمیته آلمان و جلسات تدارک کنگره ۱۰ حزب و مباحثات نظری در جهت ارائه نظرات منتقدین کمونیست و تقابل با خط رهبری مشارکت فعالانه داشته و در مورخه ۱۶ اکتبر ۰۱۰ ۲بر اساس روال همیشگی در جلسه تشکیلاتی کمیته آلمان مثل سایر جلسات سیاسی و تشکیلاتی حضور یافته است. همچنین سایر رفقای عضو هم در خارج کشور که جزو منتقدین خط رهبری هستند تا حال هیچکدام از عضویت در حزب کمونیست ایران انصراف نداده اند. بقیه رفقای منتقدین کمونیست در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران که در کردستان عراق بسر می برند نیز بکار روتین حزبی خود مشغول می باشند و کسی از عضویت در حزب کمونیست ایران انصراف نداده است، مگر منبعد تشکیلات بخواهد برای واکنش نشان دادن به اطلاعیه با سنگین تر کردن فضا به بهانه برخورد تشکیلاتی، دست به تصفیه ببرد.

هیئت تحریریه منتقدین کمونیست
آزادی برابری حکومت کارگری 22 اکتبر 2010

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

اطلاعیه شماره(١)

اطلاعیه شماره(١) منتقدین کمونیست به "خط رهبری" حزب کمونیست ایران و کومەله

ناصر بابامیری و سمکو نوری از اعضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست اطلاعيه


اطلاعیه شماره(١) ی منتقدین کمونیست به "خط رهبری" حزب کمونیست ایران و کومەله
به اطلاع عموم میرسانیم: ما جمعی از اعضاء و پیشمرگ منتقدین کمونیست (هر کدام با سوابق کار حزبی چندین ساله در ارگان های تبلیغی و ترویجی شامل: رادیوهای حزب و کومله و کومله تی وی و حوزه های انسجام سیاسی ـ تشکیلاتی و دیگر پرسنلهای حزبی) در درون تشکیلات حزب کمونیست ایران، شامل دو بخش علنی، تشکیلات خارج از کشور، و تشکیلات کردستان عراق فعالیت داریم، و کم و بیش در حد مقدورات تماسهای اینترنتی با بخش فعالین داخل کشور، و انعکاس نظرات آنها، در فاصله دو کنگره 9 و 10 حزب، تفاوتهای نظری خودمان را با "خط رهبری" بخصوص در خلال سمینارهای تدارک کنگره 10 چه در جلسات تشکیلات خارج از کشور و چه در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومله تا حدود زیادی پیش برده ایم. تا کنون تقابل نظری ـ سیاسی ما با رهبری حول این خطوط محوری بوده:
1. تبیین ما از اوضاع سیاسی ایران و منطقه و جهان
2. ترسیم چشم انداز ما برای اوضاع پیشرو و آتی
3. مبانی تاکتیکی ما در سیاستها
بدلیل اینکه اختلاف نظر و تفاوتهای دیدگاهی ما با رهبری وقت حزب کمونیست ایران و کومله تا کنون بیشتر شکل شفاهی پروسه انتقادی را در بر داشته، و بزعم رهبری جنبه "درون حزبی" دارد و همچون هر پروسه انتقادی میبایست از وجود مکانیزمهای ابراز نظر در حزب بهره بگیرد، ما را هم کمافی سابق ملزم نمود، تا هر دو طرف بگونه ای کنکرت تر ابعاد و عمق تفاوتها را که اختلاف اساسی بر سر چیست؟ شکافته باشیم. و با حفظ فضای باز سیاسی و پرنسیپها، بتوانیم صمیمانه و رفیقانه، پروسه را پیش ببریم. همین امر موجب شده، ما تا کنون از علنی نمودن آن و اعلام موجودیت همچون اقلیتی در درون تشکیلات خوداری نموده ایم. ما هم منتقدین کمونیست تا مهیا شدن سند تکمیلی مانیفست کمونیست، تا جایی که در اطلاعیه ها و مقالات بگنجد، روی جزئیات سر تیترهای عنوان شده فوق که تفاوت های استراتیژیکی و سیاسی و تاکتیکی و سبک کار کمونیستی ما با "خط رهبری" حزب و کومله را بتواند بیان کند که آنها از اهداف و استراتژی پیشین حزب کمونیست ایران بشدت فاصله گرفته اند، خم خواهیم شد. نتیجهما تلاش خواهیم کرد ضمن روشن کردن تفاوتها، یکبار دیگر مبانی استراتژیکی و نظری و سبک کار حزب کمونیست ایران را در مانیفست اقلیت عنوان کنیم، و فاصله گرفتن این خط رهبری حزب و کومله را از آن بیان نمائیم. بعبارتی تقابل ما با "رفرمیسم" و " سانتریسم" مأخُذ از دستگاه " ریزونیسم پوپولیستی" * چه در سطح جنبشی و چه در سطوح دیگر که در فاصله کنگره 9 تا 10 بیش از هر زمانی افق خط رهبری را تحت الشعاع قرار داده بیان داریم. برای ما بشیوه مکتوب بسط دادن این پروسه که حقانیت سیر منطقی حزب کمونیست ایران و انشکاف آن نزد این رهبری بشکلی تدریجی دارد رنگ میبازد، طبیعتا نیاز به زمان دارد. اگر حتی برای این خیز "رفرمیستی" و غالب گشتن دستگاه فکری نپخته " ریزیونیسم پوپولیستی "، نه " پوپولیستی" («چون هنوز تحت پوشش مارکسیسم، میخواهد برخورد خود از زاویه انتقادآت طبقه ای دیگر به وضع موجود را طرح و احکام ناشی از انتقادات غیر کارگری خود به بورژاوزی را به طبقه کارگر به اسم مارکسیسم حقنه کند») زیاد به عقب بر نگردیم و کنگره ی 9 حزب را مبنا بگیریم، رهبری حزب و کومله برای تثبیت هر چه بیشتر این خط بیش از سه سال زمان در اختیار داشتند. تازه حداقل 3 الی 6 ماه دیگر هم زمان می برد تا این "خط رهبری" که به تصویب کنگره 10 رسیده، به شیوه مکتوب مصوبه های تکمیلی در دسترس همگان قرار بگیرد. ما هم حتی المقدور تلاشمان براینست در فاصله کنگره 10 و 11 حزب کمونیست ایران حتما بشکلی منسجم سند مانیفست حزب کمونیست ایران (اقلیت) را در معرض دید و قضاوت قرار دهیم
***در این اطلاعیه اشاره ای کوتاه به دو انشعابی که تا کنون از حزب کمونیست ایران اتفاق افتاده را ضروری دیدیم. اولی انشعاب کمونیسم کارگری و دومی سازمان زحمتکشان کردستان ایران. دو انشعاب با ماهیت های کاملا متضاد.1. کمونیسم کارگری نزدیک به دو دهه از انشعاب اول موسوم به حزب کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران میگذرد. اگر کمونیسم کارگری در دوره اول حیات حزب کمونیست ایران بزعم اکثریت قریب به اتفاق این روند، مانع تراشیهای رهبری این حزب و رهبری کومله نگذاشت آنها حزب را در مسیری که میبایست یک حزب کمونیستی به هر لحاظ بپیماید( که ما هم تا حدودی بر این باور هستیم تاثیر گذاربود) پیش ببرند. اما این روند در حیات بعد از انشعاب از حزب کمونیست ایران هم نتوانستند از مرز وعده و وعیده های دو دوره متمایز بعدی تا به امروز گامی فراتر بگذارند. روز به روز بیشتر از اهدافی که برایش عزم جزم کرده بودند، فاصله گرفته. یعنی ما با سه مرحله متمایز از هم در حیات خط کمونیسم کارگری روبرو هستیم. مرحله نخست حیات سیاسی مشترک این رفقا در صفوف حکا و کومله هر چه وسیعتر و عمیق تر تمرکز نمودن روی مباحث تئوریک و سبک کار و پراتیک کمونیستی بود جهت رسیدن طبقه کارگر به قدرت سیاسی و از آن هم فراتر وظایفی که یک حزب پرولتری در ابعاد جهانی باید عهده دار آن باشد. این عزم جزم کرده مارکسیسم انقلابی نه بشکلی اراده گریانه "ولونتاریستی" و عدم شناخت از مانع های رشد مبارزات طبقاتی، بلکه با درک و شناخت کامل از فضای حاکم استبداد و خفقان رژیم اسلامی از یکطرف تا پروسه تاریخی شناخته شده از طرف دیگر که بطور معمول در دوران رکود شرایط انقلابی، جامعه در نبود فاکتورهای از جمله یک آلترناتیو پیشرو با آن روبرو است. کمااینکه بنحوی بورژوازی ایران هم در مماشات با دولت و حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی، اقشار بینابینی را که منافعشان چنین اقتضا میکرد بمثابه سیاهی لشکر کنار خود ابقاء نماید تا بزعم خود منافع حقیرشان را برای یک دوره حتی نه چندان طولانی حفظ نماید، به تمکین وجود دولت وادارد. برای کمونیستها هم بسط پروسه نقد و کوبیدن از زاوایه منافع پرولتری و به جنگ بورژوازی رفتن ضرورتی تاریخی بود از دل این اوضاع و شرایط حاکم ناشی میشد. انباشت سرمایه برای بورژوازی ایران هم که به قیمت بهرکشی بیشتر از گرده طبقه کارگر استوار است . پس بورژوازی تاریخا این تجربه را بخوبی می شناسد که همین طبقه هم می تواند بزرگترین خطر برای بزیر کشیدن سیادتش باشد. پس دولت بشکلی افسار گسیخته با ابزارهای حدادی شده سرکوب: زندان و شکنجه و اعدام، توانست برای از سر گزراندن این خطر که متوجه منافع و بقای هر دو شده، وارد عمل شود. بعبارتی دیگر «اعمال قوانين يکسان در بين اقشار مختلف بورژوازى براى رقابت، و قدرت دولتى شرط انباشت سرمايه براى بورژوازى مى باشد. نظارت بر ملزومات سياسى انباشت سرمايه مستلزم وجود دولت است». پس با علم به اینکه هدف فوتی و فوری کمونیستها: متشکل نمودن طبقه کارگر بشکل یک طبقه واحد اجتماعی، سرنگونی سیادت بوروازی، توسط پرولیتاریا جهت کسب قدرت سیاسی است. انکشاف این پروسه با شناخت عملکرد این نظام و پایه های قدرت بورژوازی، نقطه ضعفایش ...و تضادهای درونی آن، گامی بلند بود که یک روند بواقع کمونیست و پیشرو در درون همین طبقه به کمک دیگر کمونیستها و سوسیالیستهای راستین در اپوزسیون، میبایست پتانسیلی بالقوه مبارزات سیاسی طبقه کارگر علیه بورژوازی و رژیم سرمایه داری اسلامی را بالفعل وارد یک فاز جنبشی و سازمانیافته تر و مسلح به آگاهی پرولتری کند، تا نقطه عزیمتی برای تحقق یک اکتبر دیگر( البته با ویژگیها و تشابهات و تفاوتهای مختص بخود در این دوره) اینبار در ایران باشد. و نقطه اتکایی برای گسترش سوسیالیسم با تاثیراتی مشابه اکتبر که میتوانست در دیگر نقاط جهان بهمراه آورد. دوره دوم که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی بلوک شرق و دیوار برلین است. مرحله سوم از اواخر دهه نود میلادی شروع میشود و با حیات به درود گفتن ر.منصور حکمت صفوف حزب کمونیسم کارگری دچار ضایعه بزرگ و تشتت شدید گردید. ما دوره اول حیات روند کمونیسم کارگری را ضمن اینکه در پروسه رشد و تکامل خود مثل هر پروسه ای دیگر بی کم و کاست نمی بینیم، اما در کل حیات این مرحله را را بسیار ارزنده و مثبت ارزیابی میکنیم. این جریان در مرحله اول واقعا به ابتکار بزرگی دست برد که جنبش کمونیستی را غنا بخشید. کاری واقعا هرکولی. به جرأت می توان گفت این توان تئوریک و شفافیت نظری و سبک کار هر گونه بیان و نگرش تقلیل گرایانه از مارکسیسم را بخوبی کوبید و افشا نمود. اما اینکه چرا این روند سیر منطقی انکشاف خود را در مراحل بعدی حیات خود تا کنون نپیمود، در مانیفست (اقلیت) نکات محوری آنرا بر میشماریم و به بحث آن خواهیم پرداخت.
2. سازمان زحمتکشان کردستان ایرانانشعاب دوم از حزب کمونیست ایران که پس از یک سلسله مباحث جدی در سطح علنی عاقبت در سال 2000 بوقوع پیوست و جریان سازمان زحمتکشان کردستان ایران نام گرفت. ماهیت آن بسیار روشن بوده، این جریان هم ماهیتا از قواعد دیگر جریانات که از کمونیسم رویگردان شده و پس از تحولات جهانی و منطقه ای و ایران به آغوش بورژوای خزید، جدا نبود. گر چه از همان آغاز مباحث این طیف به رهبری مهتدی پروژه آنها با توهم به 2 خردادیها نخ نما شد، اما روز به روز بهتر و روشنتر به مردم نشان دادند که پایه طبقاتی اشان را بکلی تغییر داده اند. حال دیگر علنا ضدیت خود را با کمونیسم به هر لحاظی برملا نموده اند. به بن بست رسیدن این جریان ناسیونالیستی بورژوازی و حزب مادرشان حزب دمکرات کردستان ایران که خود نیز چند سال بعد خوابهایی که کشورهای سرمایه داری در وعد و وعیدهای سر خرمن به امید عراقیزه و افغانستانیزه کردن ایران بهشان داده بودند، حبابی شد و ترکید، همه را دست از پا درازتر راهی کاخ های رهبریشان کرد. انعکاس مادی دیگر این به بن بست رسیدن های احزاب بورژوازی کرد و بازتاب بی ریشه بودنشان سالها بود در جامعه محک خورده بود و متعاقبا در چهارمین انشعاب از حزب دمکرات کردستان ایران را زیر نام حزب دمکرات کردستان تبلور بیشتری یافت. کما اینکه در سازمان زحمتکشان هم شاهد تکثیر جناح ایلخانیزاده و بعدا ساعد وطندوست (دنباله همان انشعاب 2000) بوده ایم که همه بازتاب واقعی بی ریشه بودن جریاناتشان در شرایط عینی جامعه است. و آمریکا و دول غربی هم بنا به ناکام ماندن سیاستهایشان در منطقه نتوانسته اند افقی جلوشان باز کنند. آخرین نشانه ضدیت احزاب و سازمانهای ناسیونالیستی با منافع توده های مردم آزادیخواه ایران و بلاخص کردستان در جریان 22 خرداد 1388 و موج سبزیها یکبار دیگرعروج کرد. تمام مواضع و مصاحبه های مکرر مهتدیها خیلی علنی در سطح میدیای بورژوازی از کانالهای ماهواره ای خود تا صدای آمریکا و بی بی سی در کوبیدن کمونیسم با اسم رمز بورژوازی "کمونیسم پروژه ای شکست خورده است" گویای کارنامه یک دهه این جریان برای شروع یک جنگ سرد دیگر از نوع ناشیانه آن علیه کمونیسم و رفتن به پا بوسی و چاکرمنشی سیاستهای پرو غربی است. تبانی این جریانات بورژوا ناسیونالیست کرد و دیگر همقطاران بورژوا ناسیونالیست اشان در دیگر مناطق ایران با موج سبزها تا حد باز گشتن به آغوش سران موج سبز پته آنها را رو آب انداخته. بنابراین بحث احزاب ناسیونالیستی هم بسته به اینکه به چه میزانی توانسته باشند میان توده های مردم توهمات به پروژه اصلاحات در رژیم را دامن بزنند، یا با سودا گریهایشان با دیگر گرایشات لیبرال زیر پای مبارزات رادیکال مردم آزاده ایران را خالی کنند، برای ما هم اهمیت می یابد که پروژه هایشان را افشا نمائیم. تا کنون پروژه ی این جریانات بشدت پوپولیستی، بدلیل هشیاری سیاسی و ارتقای آگاهی و رادیکالیزه شدن خواست و مطالبات، و با مبارزات کارگران و توده های آزاده ایران این مجالهای فرصت طلبانه بیش از پیش خاک خورده
.

ناصر بابامیری و سمکو نوری از اعضای هیئت تحریریه منتقدین کمونیست

زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری 15 اکتبر 2010