جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

لاک زدن واقعیات از کجا ناشی میشود؟


لاک زدن واقعیات از کجا ناشی میشود؟


مسعود نوری پور (سمکو نوری)


چندی پیش فایل صوتی مصاحبه رفیق حسن معارفی پور از اعضای پیشین حکا و کومله و عضو کنونی حزب اتحاد کمونیسم کارگری را بر روی صفحه فیس بوک و سایت آزادی بیان مشاهده کردم. با گوش دادن به کل مصاحبه این رفیق خواستم جهت تنویر افکار عمومی و شنوندگان رادیوصدای کمونیسم کارگری به چند مسئله در ارتباط با این مصاحبه بپردازم.
از پاسخ این رفیق در سئوال دوم شروع میکنم. رفیق حسن در پاسخ به سوال دوم مصاحبه گر رادیوصدای کمونیسم کارگری با بیشترین استفاده از کلمه “ما” ادعا میکند که “ما” تحت تاثیر گرایش آذرین-مقدم بودیم، “ما” در کنگره رأی نیاوردیم چون رأی دهندگانی که قرار بود به ما رأی بدهند هنوز عضو نبودند و تنها یک نفر از “ما” توانست به آن حد نساب از آراء دست یازد که آن هم متاسفانه در کنگره نتوانست کاری از پیش ببرد، “ما” بدون “اجازه” این حزب جلسات “خودمان” را در محیطهای علنی برگزار میکردیم، “ما” از جانب گرایش لمپنیستی اذیت میشدیم و در کل اخلاقیات خورده بورژوایی در کومله به شدت موجود بود، کومله به جای اینکه اسلوبی سیاسی را در برخورد به “ما” داشته باشد و چون “ما” ترکیبی جوان و بی تجربه بودیم فشارسیاسی را با فشار تشکیلاتی جواب میداد و غیره. درخصوص این گفته های رفیق حسن ذکر چند نکته را اساسی میبینم که به اختصار به آنها اشاره میکنم.
رفیق حسن اگر باتوجه بیشتر یا با احساس مسئولیت از کلمه “ما” استفاده میکرد میشد با دیده اغماض به مصاحبه اش نگریست. اما به نظر من قضاوت در مورد این حرکت مهم که در مقطعی با هم انجام دادیم به این صورت درست نیست. اگر این رفیق میگفت که شخصا کم تجربه بودم و تله ای که برای من گذاشته بودند را نشناختم و برغم تذکر سایر رفقا وبی توجهی خودم پا در تله ای نهادم که نمیبایست بگذارم میشد قبول کرد که این رفیق سعی میکند که حقایق را توضیح دهد. نمیشود اشتباه شخص خود را با کلمه “ما” توضیح داد. گرچه همانوقت وبلاگ منتقدین کمونیست به درست در اطلاعیه شماره ۲ خود برخورد تشکیلاتی دبیرخانه کومله به رفیق حسن را سنگین، نامنصفانه، با هدفی سیاسی که “اشتباه محرز رفیق حسن معارفی پور نباید دست آویزی گردد برای سرپوش گذاشتن و یا زیر سئوال بردن ایشان برغم واقعیات دیگر که همانا انتقادات سیاسی این رفیق از تشکیلات حزب کمونیست ایران قبل از اخراج شدن وی گردد” ارزیابی کرد. از طرفی دیگر عملکرد رفیق حسن که موجب این برخورد از جانب دبیرخانه کومله شده بود و باتوجه به اینکه برخورد تشکیلاتی به عملکرد رفیق حسن در یک سطح نبود نیز از نظر ما قابل دفاع نبود. در واقع این اتفاق را که موجب اخراج رفیق حسن معارفی پور شد میشود در اشکال گوناگون اما با حفظ محتوای واقعی آن بیان کرد.
ناسیونالیسم یک گرایش سیاسی اجتماعی است که همچون هر گرایش دیگری نیرو، سوخت و ساز، فرمها و دگردیسی خاص خودش را دارد. گرایش ناسیونالیستی درون یک حزب سیاسی اشکال، فرمها و بروزات مختلفی را دارد و لیست گرفتن از بروزات ناسیونالیستی و اخلاقیات بورژوایی و خورده بورژوایی در اشکال گوناگون در یک حزب سیاسی گرچه لازم اما در توضیح انشعابات، تلاشیها و حذف کردنهای سیاسی کافی نیست و در واقع هیچ کسی را به جایی نخواهد رساند. نمیشود دلیل انشعاب یا کناره گیری یا اخراج شدن از یک حزب را تنها با ذکر اینکه آدم نخاله زیاد داشت، به ما فوش میدادند، یا افراد گمارده “خط رهبری” حکا و کومله ما را اذیت میکردند و غیره توضیح داد. این مشکلات که رفیق حسن هم در مصاحبه خود آنها را برشمرده قدمتش به اندازه خود کومله و حزب کمونیست ایران است. با نظر به نوشته ها و فایلهای صوتی جدال گرایشات درون کومله و حزب کمونیست ایران در زمان بعد از تأسیس حزب کمونیست ایران تا جدایی فراکسیون کمونیسم کارگری میشود دید که این گرایش از روز نخست بااین حزب بود. به شفافیت هرچه تمامتر میتوان مشاهده کرد که چه گرایشی این گرایش غیر سیاسی را ساپورت میکرد و کدام گرایش بود که در مقابل آن می ایستاد.
رفیق حسن معارفی پور به این دلیل اخراج نشد که آدم نخاله درون کومله به حد نساب رسیده بود، بلکه این تشکیلات در کمین نشسته بود و تلاش میکرد فضای تشکیلات را علیه بحثهای سیاسی منتقدین و خود رفیق حسن، چنان ملتهب و سنگین کند که در صورت بی تجربگی (و البته برغم تذکر افرادی از منتقدین در مورد متد غلط رفیق حسن در این مبارزه که درون کومله و حکا استارت خورده بود تا فضای این مبارزه سیاسی سنگین تر نشود) اشتباهی صورت گیرد که کل پروسه را دچار مشکل کنند و اتفاقا این اشتباه رفیق حسن دست آنها را برای این کار باز کرد. ما بارها در مورد متد غلط رفیق حسن معارفی پور دراین روند انتقادی به کل زندگی سیاسی حکا و کومله از بعد از جدایی کمونیسم کارگری تا کنون تذکردادیم و حتی بعد از حکم سیاسی به اخراج این رفیق از حکا و کومله شخصا با حضور تنی چند از رفقای نزدیک رفیق حسن در مورد اشتباهات ایشان، هم به لحاظ سیاسی و هم درسطح متد و شیوه کار و عملکرد تشکیلاتیش صحبت کردم. در یک حزب که در کمین نشسته اند و هر حرکت شما را زیر زره بین قرار میدهند، مثلا با سرباز زدن از انجام یک مئموریت تشکیلاتی که ناعادلانه هم تقسیم شده چه چیزی را میشود ثابت کرد زمانیکه گفته میشود راه برگشتی به ایران نیست. آیا استفاده از این فاکت همانا تقسیم ناعادلانه مئموریت تشکیلاتی و اسم بردن ازآن در یک جلسه اعضا ورق را به سوی خودشان برنمیگرداند؟ مگر ما با توضیح منطقی بارها بخشی از بدنه کنونی کومله را در خیلی موارد با دیدگاههای خودمان همسو نکردیم؟ از طرفی دیگر شما اولین شخص مورد تبعیض قرار گرفته نبودید؟ آیا این پدیده تنها در مورد منتقدین درون کومله عملی میشد؟
پس اگر اینطورباشد با اخراج همه منتقدین این پدیده دیگر موجود نیست؟ به نظر من به این صورت نمیشود در این خصوص صحبت کرد چون عمیقتر از این چیزها بود و هست. اگر استدلال کسی برای این پدیده ها این باشد، در این صورت این متد به چه صورتی تبعیض در مورد کسانی را توضیح میدهد که در مخالفت با کومله نظری سیاسی را نداشته اند. اگر ما مخالف این روابط تشکیلاتی در درون کومله بودیم تنها به این خاطر نبود که چون در مورد شخص خودمان صورت گرفته است پس تبعیض موجود است. بلکه سعی میکردیم گرایشات موجود در این حزب را بشناسیم، نقد کنیم و بعد از ان هم میشد گفت که این بروزات، شکل اجتماعی و عملکرد این گرایش سیاسی در سطح تشکیلاتی است و پابرجایی این پدیده ها منوط به در رهبری بودن این گرایش است. در این مورد میشود به صدها نمونه که خود رفیق حسن هم اینها را دیده است اشاره کرد.
این بروزات در سطح تشکیلاتی، بروزات گرایشی است که وقتی لب به بحث سیاسی باز میکند میگوید “هنوز مجال برای ماندن فراکسیون تحت نام کومله” موجود است. این بروزات اجتماعی گرایشی بود که میگفت با مونتاژ و ادیت یک ساعته بحثهای “فراکسیون تحت نام کومله” در کنگره ۱۳ کومله میشود با آنها در یک حزب کارکرد” این تبلور اجتماعی و تشکیلاتی آن گرایشی بود که میگفت بحثهای سیاسی “فراکسیون تحت نام کومله مارکسیستی و در نتیجه انتقادات ما یعنی منتقدین به همین گرایش ناسیونالیستی در کنگره ۱۳ کومله، آنها عقب نشینی کردند و اگر این بحث شماست اینها بحث ما هم هست”، ” ما که از خودمختاری تا فدرالیسم را به رسمیت میشناسیم دیگر مشکل شما چیست”، این تبلور تشکیلاتی و در سطح روابط اجتماعی آن گرایشی است که بحثهای نماینده کنگره ۱۰ و منتقد سیاست کومله و حکا در کنگره ۱۰ حزب کمونیست ایران را راست، غیر مارکسیستی و حکمتی که گویا منصورحکمت هم به این تندروی بیان نکرده میخواند و بعدا در ارائه کتبی گزارش و مصوبات این کنگره تمام موارد مورد نقد منتقد خود در کنگره ۱۰ حزب کمونیست ایران را تصیح میکند. در کل میخواهم بگویم که بحث در واقع بحث گرایشات سیاسی درون کومله بود که به درست منصورحکمت گفته بود و تاکنون هم، اینطور است که این حزب مرکز تلاقی گرایشات مختلف است.
باید از گرایشات صحبت کرد و سنتهای مبارزاتی و پراتیک سیاسی این گرایش سوای اینکه در نوشته یا در رسانه های خود چه چیزی را رو به جامعه عرضه میکند در نظر گرفت. در این سیر انتقادی میشود در گوشه ای هم به بروزات تشکیلاتی این گرایشات یا انعکاس و استنتاج روزانه و عملی آن گرایش درسطح روابط و مناسبات تشکیلاتی در تقسیم کار تشکیلاتی و مسائلی ازاین قبیل اشاره کرد. باید توضیح داد که علت این کار چه بود. چراکه احتمال دارد از رفیق حسن سوال شود اگر این گرایش سیاسی هنوز تبلور تشکیلاتی و در سطح روابط و مناسبات تشکیلاتی پیدا نمیکرد اما باتمام چیزهایی که نوشته و سعی در پراکتیزه کردنش را دارد، دیگر رفیق حسن معارفی پور اختلافی با کومله نداشت؟
چرا برای نمونه مسئول سیاسی گردان هسته مطالعاتی سازمان میداد و جلسات مرتب سیاسی را در گردان برگزار میکرد که خود رفیق حسن هم از ارائه دهندگان این جلسات بود اما مسئول دیگر همین ارگان فضای سیاسی گردان را به فضای “گالته و گپ” تبدیل میکرد. چرا تا زمانیکه رفیق ناصربابامیری در حوزه های حزبی جلسه سیاسی برگزار نکرده بود یا تا پیش از کنگره ۱۳ کومله که این رفیق اظهار نظر نکرده بود فشار آنچنانی وجود نداشت اما به محض شروع جلسات و اظهار نظرهای سیاسی ایشان در جلسات اعضا همه چیز عوض شد. چرا بعد از جلسات سیاسی رفیق ناصر و بعدا جلسات ما تا بعد از خروج رفیق ناصر از عراق به اروپا در حوزه های حزبی تخته شد و تا یک سال تمام که برای شخص من معنی خاص خودش را داشت تنها یک حوزه و آنهم حوزه مقر شهر که آنهم بخش زیادی از اعضا به دلیل کار تشکیلاتی و دور بودن مقر شهر از اردوگاه به لحاظ مکانی به فعالیت روتین خودش ادامه میداد. این را میشود با سهل انگاری دبیر حوزه ها یا مسئول هدایت حوزه ها توضیح داد یا خود پروسه انتخاب این افراد به دبیری حوزه ها و مسئول هدایت حوزه ها مستلزم توضیح در باره همان مکانیزمی بود که در جایی دیگر کمیته مرکزی را انتخاب میکند یا این رد پا را در انتخاب دبیران حوزه ها میشود در انتخاب کمیته مرکزیها، مسئولین رادیوها و سایر ارگانها دید؟ یا اینکه این دوگانگی را میشود اینطور توضیح داد که چونکه اکثر منتقدین در اردوگاه بودند و به این خاطر تنها حوزه های حزبی در اردوگاه تعطیل شده اند؟
در واقع تقسیم کار در دولتهای بورژوایی هیچگاه به این معنی نیست که شخص انتصاب شده، تحت نام انتخاب شده، هوش و زکاوت و توانایی منحصر به فردی را داراست که دیگران نمیتوانند اگر در همان شرایط قرار بگیرند از آن برخوردار باشند بلکه انتصاب این اشخاص به این معنی است که این شخص بهترین خدمت را به این سیستم عرضه میکند. وگرنه همه ما میدانستیم که فلان کمیته مرکزی که حوصله گوش دادن به توضیح در مورد یک مشکل تشکیلاتی و پیگیری آن در جهت حل آنرا نداشت اگر در یک فابریک در یک دولت بورژوایی کارگر بود طبق همین قوانین بورژوایی کار بازنشسته میشد. یا فلان شخص که پدیده خشونت در جامعه را و تاریخ آنرا و پروسه دگردیسی آن در صورتبندیهای اقتصادی سیاسی مختلف را با زمین لرزه و آتشفشان اشتباه میگیرد و نتیجتا خشونت را تلویحا تأیید میکند نمیتواند در ترکیب رهبری یک حزب “کمونیست” قرار بگیرد. اما اگر قرار میگیرد و یکی دوتا نیستند لابد یه جای کار اشکال بنیانی دارد.
منصور حکمت به درستی اشاره میکند که در واقع حزب تشکل پیشروترین فعالین یک جنبش اجتماعی مشخص است. این تز قابل تعمیم به همه احزاب است. در نتیجه پیشروترین فعالین جنبش ناسیونالیستی که ترکیبی از اقشار و طبقات حامی بورژوازی و خورده بورژوازی و روشنفکران این طبقه هستند دچار سردرگمی نمیشوند، همانطور که پیشروترین فعالین طبقه کارگر و روشنفکران مدافع این طبقه نیز احزاب خود را نهایتا پیدا میکنند.
اما در مورد “اجازه” گرفتن از تشکیلات کومله برای ارائه جلسات سیاسی که رفیق حسن به آن اشاره کرده است. راستش قبلا باید در مورد خود کلمه “اجازه” توضیح کوتاهی بدهم و آنهم این است که در هر حزب به هر اندازه بی در و پیکری اگر نه برای اعضایش که نظرات خودشان را بیان کنند لااقل برای انتقال سیاست رهبری این حزب به درون اعضا، جهت ترسیم خط و خطوط سیاسی خودشان هم باشد یک مکانیزم وجود دارد. اگر این مکانیزم کم کار است یا کارکرد آن مطلوب نیست یا در مقطعی از کار می ایستد میشود توضیح داد. میشود توضیح داد که از چه زمانی کارکرد این مکانیزم عادی و از چه زمانی غیرعادی بود و چه گرایشی سعی میکرد چوب لای چرخ فعالیت این مکانیزم ابراز نظر بگذارد و تلاش ما منتقدین برای پایبندی و التزام رهبری به کدام بخش اصول اساسنامه ای خودش بود.
جلسات سیاسی در یک حزب مستلزم کسب اجازه از کسی نبود و قرار نبود که با کسب یا عدم آن جلساتی برگزار شود. و اگر رفیق حسن میگوید “بدون کسب اجازه در مکانهای علنی جلسه برگزار میکردیم” و تحت فشارهای سیاسی رفیق حسن برای مقابله با آن شیوه و متد غلطی را برمیگزید، هر شنونده ای که این مصاحبه را گوش کند میگوید، اگرمنظور از کسب اجازاین است که خارج از آن مکانیزمی که این حزب برای شما گذاشته بود برای خودتان جلسه برگزار میکردید خوب “لابد کومله حق داشته که شما را ملزم به رعایت اصول تشکیلاتی کند و اگر نشدید کار خوبی کرده که به شما برخورد تشکیلاتی کند”.
اما درواقع اینطور نبود ما تازمانی که در درون این تشکیلات بودیم تمام سعی مان بر این بود که بحثها ونظرات سیاسی خودمان را در همان چهارچوبی که در درون تشکیلات بود رفیقانه دنبال کنیم و این ما منتقدین کمونیست نبودیم که از اصول تشکیلاتی خود این تشکیلات با هر انتقادی که از آن داشتیم عدول میکردیم و به قول رفیق حسن “بدون کسب اجازه از رهبری جلسات خودمان را برگزار کنیم”، بلکه این “خط رهبری” بود که خود را ملزم به رعایت اصول اساسنامه ای نوشته شده خودشان نمی دیدند.آخر یکی بلاخره شاید سوال کند که آیا اصلا این حزب فضایی را در درون خود برای ابراز نظر تعبیه کرده بود یانه؟ اگر کرده بود چرا از این فضا استفاده نمیکردید؟ یااگر نبود چرا سعی نمیکردید که چنین فضایی را ایجاد کنید؟
در واقع درتشکیلات کومله چنین فضایی بود و همزمان تلاشهای دست و پاشکسته ای هم در جریان بود که حوزه ها را تعطیل کنند و مسئولین آن در جلسات مشکلات خودشان را علت تعطیلی حوزه ها اعلام و از خود “انتقاد” میکردند. اما وقتی حوزه ها تعطیل شد و دیدند که جلسات هنوز و اینبار در گردان ادامه دارد و ما نیز راه دیگری را برگزیده ایم نهایتش مسئول سیاسی گردان را برداشتند و این دیگر به معنای آمادگی این گرایش برای حذف سیاسی مخالفین خود بود. اما اگر کسی دیگر بهانه ای را به دست آنها داده است توضیح این دیگر فرق میکند.
اشکال توضیحات رفیق حسن این است که تنها مشکلات شخصی خودش را محور تمام این اتفاقات قرار داده است و درواقع با محوریت مشکلات شخصی خودش که با کلمه “ما” به همه رفقای منتقد “خط رهبری” کومله و حکا تعمیم میدهد از این بهتر نمیشود مصاحبه کرد. به نظر من بایستی در توضیح این پروسه انتقادی که تعداد بیشتری در شکل گیری و سعی در انسجام آن به مثابه یک جمع عزم جزم کرده درون این تشکیلات شرکت داشتند که کل تشکیلات را علیه آنها بسیج کردند، متدی را برگزید که هیچ شخص یا رویدادی را از قلم نیاندازد، سوای اینکه در درون این جمع هنوز اختلافاتی به لحاظ سیاسی و متدیک وجود داشت.
این جمع که از جانب اعضایی که نوشته هایی را امضا کرده بودند به جمع دو سه نفره معرفی میشدند اما چون در حوزه ها را به رویشان بستند و کل تشکیلات کردستان آرایش جدیدی در مقابل آنها به خودشان گرفتند، میشد فهمید که آنطوری که مخالفین منتقدین هم میگویند نیست. و در واقع کوچک وبزرگی یک گرایش تاثیر آنچنانی در کل قضیه نمیکند.
این جمع به قول آنها دو سه نفره باعث شده بود اعضایی که بعد از چندین سال عضویت و زندگی در عصر یخبندان سیاسی این حزب، یخهایشان آب شده و علیه دوباره سربرآوردن گرایشی که میگوید نباید در برابر گرایش راست درون جنبش کارگری سکوت کرد، اصول برخورد به احزاب بورژوایی همچون حزب دمکراتها و سازمان زحمتکشانیها که سیاه بر روی سفید موجود است و جزو سیاست و پراتیک کومله و حکای قبل از جدایی فراکسیون کمونیسم کارگری بود موجود است و نقطه پایانی بگذارید بر این شب نشینیها با این احزاب، بسیج شوند. یا این جمع دو سه نفره باعث شده بود که رهبری این حزب و اعضایش دست و پای خودشان را گم کنند. عضویی که نمیدانست من اینورم یا اونور از من دفاع کرد و بعدا فهمید که کدرمز را بد خوانده است. یا عضو دیگری نیز همان اشتباه را کرد اما بعد از اظهار نظر ارائه دهنده گزارش سیاسی کنگره ۱۰ حزب کمونیست ایران و ارائه کدهای رمز به اعضایش و ترسیم شبح منصور حکمت و کمونیسم قیافه این افراد خیلی دیدنی بود. این آن جمع دو سه نفره بودند.
”جمع دوسه نفر”ی که میگفت نمیشود با گرایشی که از روز نخست تأسیس حزب کمونیست ایران با مخالفتش با تأسیس این حزب ماهیت سیاست و پراتیکشان مشخص است و قبل از اعلام موجودیت رسمی خود تحت نام “فراکسیون تحت نام کومله” در نوشته های متعددی و همچنین رواج اخلاقیاتی منحط و عقب مانده در درون تشکیلات و در کنگره ۱۳ با وجود چندین روز اظهار نظر سیاسی و افشای ماهیت سیاسی این گرایش دوباره و چند باره پشت تریبون این کنگره ظاهر شد و اظهار داشت که هنوز مجال برای کار مشترک هست. نمیشود درنشریه پیشرو به حزب دمکراتها به درست گفت که حزب دمکراتها زیر عبای موسوی و کروبی و خاتمی پنهان شده اند اما همزمان در اعلام اعتصاب عمومی از حزب دمکرات کسب اجازه کرد.
در واقع این مباحث که تنها بخش کوچکی از سرفصلهای آن گفته شد، نفرات نبودند که حقانیت یا میزان فشار وارده را تعیین میکردند.
رفیق حسن در این مصاحبه اعلام میدارد که اختلافش با منتقدین کمونیست سیاسی نبود। خوب این مواردی که در بالا آمد بخش کوچکی از اختلاف منتقدین کمونیست با رفیق حسن بود که بارها با خود ایشان هم در میان گذاشته بودیم و سایر رفقای دیگر از جمله رفیق حامد محمدی هم در جریان این اختلافات هست. باید از سطح به عمق واز حاشیه به متن رفت، باید ظواهر را شکافت و مضمونها را دریافت. در ارتباط با مصاحبه رفیق حسن چیزهای بیشتری میشود گفت اما ذکر همین موارد را به صورت فشرده کافی میدانم.



۲۲-۱۱-۲۰۱۱